Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرگزاری برنا»
2024-05-06@23:20:54 GMT

ستایش، کیمیا، آنام و چند سریال مطول دیگر...

تاریخ انتشار: ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۳۹۱۴۷۵

ستایش، کیمیا، آنام و چند سریال مطول دیگر...

تلاش برای  ساخت سریال‌های طولانی و دنباله‌دارازجمله  ضرورت‌ها و علایق سازندگان و تهیه‌کنندگان تلویزیونی بوده و هست. این امر یک ضرورت است زیرا این دست از آثار اگر بخواهند اقبال جهانی یابند و در بازارهای خارجی خریدار پیدا کنند باید در قسمت های طولانی تولید شوند. در بعد داخلی می‌توانند آنتن تلویزیون را مدت‌زمان بیشتری پر کنند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

همچنین یکی از مهم‌ترین علل ساخت آن کسب بودجه و درآمد فراوان برای سازندگان، عوامل سریال و ایجاد بازار کار است. این‌گونه سریال‌ها برای مخاطب نیز جذابیت دارد؛ زیرا بیننده می‌تواند در مدتی طولانی باشخصیت‌های آن ارتباط برقرار کرده و سرگرم شود؛ اما این‌همه اتفاق نمی‌افتد مگر آنکه سازندگان  برای رسیدن به اهداف  مهم سازمانی و اقتصادی  بر محتوای آثارشان بیفزایند؛ یعنی از مطول سازی بیهوده و کش‌دار کردن داستان و چالش‌های ساختگی و کم‌اهمیت به اشکال گوناگون فاصله بگیرند.

داستان و روایت سریال‌های طولانی باید ویژگی‌های مشخصی داشته باشد. مهم‌ترین ویژگی آن‌ها کشش داستان برای جذب مخاطب است. قصه‌های طولانی نمی‌توانند کاملاً خطی باشند، نمی‌توانند تنها یک یا دو کاراکتر اصلی داشته باشند باید وارد داستان‌های فرعی شوند و در بخش‌های مختلف آن‌ها را بررسی کنند. این نوع از داستان‌ها باید از شخصیت‌پردازی پیچیده برخوردار باشند یا اینکه شخصیت اصلی آن بسیار پیچیده باشد تا مخاطب بتواند واکنش‌های غیرقابل‌پیش‌بینی او را در شرایط مختلف ببیند و یا در مواردی همه شخصیت‌های اصلی و فرعی این خصوصیت را داشته باشند. به‌عنوان‌مثال دو سریال طولانی مانند «لاست یا فرار از زندان»  و یا حتی سریال‌های ایرانی «هوش سیاه، خواب‌وبیدار» شخصیت‌های فرعی بسیاری دارند اما همه این شخصیت‌ها داستان‌های مجزایی دارند. این داستان‌های شخصی جدای از ارائه خصوصیت فردی نقش‌های اصلی،  به مخاطب  اجازه پیش‌بینی و واکنش‌های بعدی  کاراکتر را  نیز می‌دهد. از سوی دیگر داستان‌های فرعی یا شخصی قهرمان سریال آن‌قدر پررنگ می‌شود که با داستان‌ اصلی همپوشی پیداکرده و آن را کامل می‌کند.

عمده سریال‌هایی ایرانی که در سال‌های گذشته در قسمت‌های طولانی تولیدشده‌اند یا آثار تاریخی بوده‌اند و یا سریال‌هایی که به دلیل موفق بودنشان در فصل‌های مختلف ادامه پیداکرده‌اند؛ که البته در همه این موارد فصل‌های دوم و سوم به‌ دلیل ضعیف‌تربودن از فصل اول مخاطبان خود را ازدست‌داده‌اند. سریال‌هایی مانند «ستایش» ازجمله این گروه از مجموعه‌های تلویزیونی فصلی به‌حساب می‌آید که مطول شدنش به دلیل ضعف در فیلم‌نامه و شخصیت‌پردازی نه‌تنها در فصل دوم بلکه در انتهای فصل اول دچار مشکل شد وبی شک فصل سوم نیز چیزی به اعتبار آن نخواهد افزود. علت طولانی بودن سریال‌های تاریخی نیز نه به دلیل کشش داستانی و شخصیت‌پردازی  بلکه به دلیل هزینه‌هایی بسیار آن بوده است. زیرا عموم سریال‌های تاریخی تلویزیون «تاریخی مذهبی» هستند و مخاطب از کم و کیف داستان آن‌ها باخبر است. پس به دلیل  آنکه سازندگان تنها یک‌بار امکان ضبط و تولید اثر تاریخی رادارند و بعد از آن‌ دکور و لباس و عوامل فیلم و تولید را از دست می‌دهند قصه فیلم را کش‌دار و مطول می‌کنند.

تاکنون ساخت سریالی طولانی با موضوع اجتماعی که بتواند برای هفتاد یا صد قسمت جذاب باشد نداشته‌ایم. یکی از کارگردانانی که بیش از دیگر سازندگان تلویزیون به ساخت سریال‌های طولانی گرایش دارد و در این باب نیز به خود می‌بالد، جواد افشار است. او در سال‌های گذشته سریال صدقسمتی «کیمیا» را ساخت. دیگر ساخته او سریال «آنام» است که گویا هفتادتا هشتاد قسمت خواهد داشت. سازنده این سریال برای ساخت  هردوی این سریال‌ها  داستان‌های مشابهی در نظر گرفته است. داستان‌هایی که آن‌قدر تکراری و نخ‌نما شده که بارها و با عناوین متفاوت از تلویزیون پخش‌شده‌ است. داستان‌های «مادر و دختری» که  در آن یا مادر در پی دختر گمشده‌اش می‌گردد  و یا دختری پس از سال‌ها در پی مادرش است (ریحانه، سامان مقدم) و یا هردو همزمان  به این امر اهتمام می‌ورزند و مخاطب که در جایگاه دانای کل است تلاش هر دو شخصیت قصه را جداگانه نظاره می‌کند.

درباره این‌گونه سریال سازی در ایران که قصد دارند تا مخاطب را برای زمان‌های طولانی درگیر خود کنند باید  به چند نکته مهم اهمیت داد. یک اینکه با توجه به پخش و تولید آثار فراوان با این موضوع مشخص (مادر و دختری) دیگر مخاطب چندان علاقه‌ای به پیگیری آن‌ها ندارد. چراکه  پیش‌بینی آغاز و پایان آن چندان کار سخت و پیچیده‌ای نیست. حاتمی کیا پیش‌ازاین درباره سریال «خاک سرخ» عنوان داشته بود که قصد دارد داستان «هاچ زنبورعسل» را بسازد. تعبیر این کارگردان بر موضوع نخ‌نما شده مذکور، خود مویید همین نکته است؛ که داستان‌های مادر دختری آن‌قدر دم‌دستی شده‌اند که نمی‌تواند مخاطب را پای تلویزیون نگه دارد. نکته دوم درباره این نوع سریال سازی در ایران  قرار دادن مخاطب در جایگاه دانای کل است. زمانی که مخاطب هر دو سوی قصه را می‌داند  و در جریان کم و کیف ماجراست دیگر علاقه‌ای برای درگیر شدن با قصه و شخصیت‌ها و کنش‌های حسی و هیجانی ندارد؛ و فقط نظاره‌گر ماجرا است تا ببیند که دو شخصیت اصلی قصه چگونه و در چه زمانی به یکدیگر خواهند رسید. این در حالی است که در سریال‌های اشاره‌شده آمریکایی ما شاهد آن هستیم که بیننده می‌خواهد از وقایع پشت پرده و پیچیده داستان مطلع شود و هر بارکه پرده‌ای  از حقیقت یا روایت برداشته می‌شود باعلاقه  و رغبت بیشتری در انتظار بقیه اتفاق‌ها می‌نشیند.  مخاطب همزمان باشخصیت‌های اصلی قصه از ماهیت‌ها، اتفاق‌ها و معمای سریال مطلع می‌شود و همزمان با او هیجان‌زده می‌شود و دوباره سؤالات جدیدی برای ادامه قصه پیدا می‌کند. 

به‌جز فقر داستانی فیلم‌نامه و انبوه موضوع‌های تکراری و کم کنش این نوع ازسریال‌سازی، سازندگانی که مانند برخی نوحه‌سرایان، هنر خود را نه در داستان‌سرایی  و قصه‌پردازی  بلکه درگرفتن اشک و آه و گریه از مخاطب می‌دانند. اگر گریه و آه و فغان گرفتن از مخاطب هنر است، این هنر را باید درجایی دیگر و مجالس مرتبط با آن موضوع جستجو کرد و نه یقیناً در سریال‌های تلویزیونی. مخاطبی که عصرها و یا شامگاهان خسته از کار روزانه قصد دارد برای تمدد و آرامش اعصاب سریالی تلویزیونی ببیند، بیننده‌ای است که  برنامه‌ها و سریال‌های تلویزیونی را به میل و اختیار خود انتخاب نمی‌کند. درنهایت تلویزیون را خاموش کرده واز خیر چنین سریالی می‌گذرد

ریتم کند، ضعف بزرگ سریال‌های تلویزیونی است که قصد دارند باافتخار طولانی‌ترین سریال‌های تلویزیونی باشند و نام آن را یدک بکشند. کارگردان سریال «آنام» به جهت فقدان داستان‌پردازی و شخصیت‌پردازی،  اوج و فرود و روایت ناکارآمد و وجود اتفاق‌های تکراری بافاصله زمانی طولانی نتوانسته در این امر موفق شود. همه اتفاق‌ها کش‌دار و طولانی  است که در قالب چند قسمت صورت می‌پذیرد... به‌عنوان‌مثال طولانی شدن داستان خواستگاری بهنام و محمدعلی از آفرین آن را به چالش سریال تبدیل کرده است. درحالی‌که اساساً این داستان‌های فرعی پتانسیل پرداخت در سه تا چهار  قسمت را هم ندارد تا چه رسد به چندین قسمت و یا تبدیل آن به یکی از چالش‌ها و بحران‌های سریال. این اتفاق زمانی رخ می‌دهد که داستان دیگر حرفی برای گفتن ندارد،  این ظرف زمانی قصه هم پرشده اما کارگردان برای طولانی‌تر کردن آن، قطره‌قطره این ظرف را پر می‌کند تا سریال طولانی‌تر شود. بیچاره مخاطبی که باید این زمان را تحمل کند. 

درمجموع باید گفت سریال سازی ما در تلویزیون سال‌ها است که راه را به خطا رفته است. تا زمانی که درک درستی از فیلم‌نامه، روایت و داستان‌پردازی نداشته باشیم نمی‌توانیم یک خط داستان چنددقیقه‌ای را روایت کنیم تا چه رسد به نگارش و تولید سریالی در هفتاد یا صد قسمت. شاید بتوان سریالی در صد قسمت ساخت و به آن افتخار کرد و در کوی و برزن آن را جار زد اما باید دید این محصول تا چه حد محبوبیت دارد و آیا مانند سریال‌های کشورهایی آسیایی مانند کره، ترکیه امکان فروش بین‌المللی هم دارد؟ یا اینکه سریالی با پول هنگفت و سروصدای گوش‌خراش می‌سازیم ولی پس از اتمام در آرشیو تلویزیون خاک می‌خورد.

 

 

نویسنده: مهدی قنبر

منبع: خبرگزاری برنا

کلیدواژه: مهدی قنبر جواد افشار سریال آنام

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۳۹۱۴۷۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

طولانی‌ترین خیابان تهران ۶۹ سال قبل این شکلی بود + عکس

تصویر زیر از مجموعه عکس‌های محمود پاکزاد مربوط به خیابان ولیعصر(عج) تهران در سال ۱۳۳۴ است. 

از سازمان اسناد و کتابخانه ملی، محمود پاکزاد از اولین عکاسانی است که تاریخ خیابان‌های تهران را مصور و مستند کرده است، البته از جمله شهر‌هایی که پاکزاد برای عکاسی به آنها سفر کرده می‌توان به اصفهان، شیراز، تبریز، گرگان، اهواز، آبادان، خرمشهر، همدان، آذربایجان، قم، شهر‌های شمالی ایران اشاره کرد. پاکزاد در سال ۱۳۷۷ خودش را بازنشسته کرد و در سال ۱۳۷۸ عکس‌های خود را به سازمان اسناد ملی اهدا کرد.

تصویر زیر از مجموعه عکس‌های محمود پاکزاد از خیابان ولیعصر (عج) تهران در سال ۱۳۳۴ است. خیابان ولیعصر تهران یکی از شاه‌راه‌های ارتباطی در مسیر شمال به جنوب و برعکس در شهر تهران است. تا پیش از انقلاب اسلامی ایران خیابان ولیعصر را با نام خیابان پهلوی می‌شناختند. خیابان ولیعصر به‌واسطه درختان چنارش نیز شهرت زیادی دارد؛ گرچه که در گذشته تعداد این درختان بسیار بیشتر از امروز بود.

منبع: خبرآنلاین

tags # عکس تاریخی سایر اخبار (تصاویر) این گوسفند غول‌پیکر چینی از پورشه هم گران‌تر است! قارچ‌های زامبیِ سریال آخرین بازمانده (The Last Of Us) واقعی هستند! (تصاویر) عجیب و باورنکردنی؛ اجساد در این شهر خود به خود مومیایی می‌شوند آخرین حسی که افراد در حال مرگ از دست می‌دهند، چه حسی است؟

دیگر خبرها

  • ۱۰ شخصیت برتر سریال «شوگان» که ما را شیفته این روایت حماسی ژاپنی کردند
  • رخنه به قلب دشمن
  • دوقلوهای اصفهانی آهنگ شیرازی منتشر کردند/داستان به روز رسانی شدن!
  • شیرین مثل «شکرستان»/ پویانمایی که ۱۸ ساله شد
  • سخنی در باب محتوای «مست عشق» به کارگردانی حسن فتحی/ تحریف تاریخ به شیک ترین شکل ممکن
  • انتظار طولانی برای یک سفر واجب + ویدئو
  • چهره‌هایی که نمی‌دانستید صداپیشگی هم کرده اند
  • طولانی‌ترین خیابان تهران ۶۹ سال قبل این شکلی بود + عکس
  • امروز، روز شیراز؛ شهر شعر و هنر و حافظ/ شهرها همه بازند و شیراز، شهباز
  • امروز، روز شیراز؛ شهر شعر و هنر و حافظ